شما با آیات خدا ارتباطی ندارید

ستونها و سقفها را برهم سوار میکنیم و لانههایی به جای خانه به مردم تحویل میدهیم. ما در ساختمان نیاز به نور داریم و از طریق منبعی آن را تأمین میکنیم حال این منبع نور مستقیم خورشید باشد و یا نور لامپ تفاوتی ندارد. در مقابل آن میتوان نورپردازیهایی را که با پرژکتور انجام میشود مثال زد که بههیچوجه به تناسب شدت، زاویه و نوع نور با معماری دقت نمیشود. آبی که ما از طریق شیرآب میشناسیم یک مایع نوشیدنی یا شوینده است. آبی که انسان سنتی از طریق چشمه و رود و باران و حوض درک میکرد پیش از آنکه مایع نوشیدنی یا شوینده باشد، مظهر آرامش، زلالی، صداقت، پاکی، جوشندگی، تسلیم و خروش بود. در برنامه اول توسعه در زمان پهلوی دوم، آمریکاییها به شاه گفتند که کشور شما یک کشور کشاورزی نیست، شما با روستاهای خود به جایی نمیرسید؛ زیرا کشور شما کمآب است، کشور شما یک کشور صنعتی است.

چون از سنت تاریخی خود بریدهایم و مدرن هم نشدهایم و نخواهیم شد. ما از تاریخ و سنت خود بریده شدیم اما غربی هم نشدیم. اما ما این نگرش را در شرایط دیگری اخذ کردهایم. جشن تولد فرزند، دیدار بعد از زیارت و هر برنامهی دیگری بر محور خوردن شام یا نهار صورت میگیرد. به این ترتیب سودمحوری بعد دیگری از شرایط معماری کنونی ما را رقم زده است. یعنی مدرن نشدهایم و از سوی دیگر سودمحوری را نیز در دستور کار خود قرار دادهایم. در شهرسازی نیز همین ماجرا ادامه دارد. و این وضعیت گسترش مییابد، در نتیجه اکنون مشاهده میکنیم در روستا نیز شکل معماری بههمین صورتی درآمده است که در کلانشهرها دیده میشود. مردم هر نقطهای از این سرزمین از جمله آذربایجان، سیستان و بلوچستان، بوشهر، گیلان خصوصیاتی دارند، که حاصل تاریخی است که بر این مناطق گذشته است. آب را فقط از طریق شیر آب مصرف میکنید یا در لیوان مینوشید. در مقابل آن معماری میتواند خشن باشد و فقط به مستقیمبودن خطوط و قائم بودن زوایا و عمود بودن ستونها و دیوارها و متقارن بودن اندازهها و اشکال تأکید داشته باشد. یعنی فقط برای این است که به مردم بفروشند. این در بلندمدت عادت ایجاد میکند بهخصوص برای کودکی که قبل از سن تمیز در این ساختمان بوده است.

سیر برنامهها نیز برمحور خوردن انجام میشود. مثلاً وقتی انسانی پریشان را میبینیم، هرچند خود پریشان نباشیم، تا حدی حال او به ما منتقل میشود؛ برعکس اگر در همان شرایط بهجای دیدن یک انسان آشفته، فردی با آرامش بسیار را ملاقات کنیم، آرامش او به ما منتقل میشود. کسی که هیچگاه در مقابل گل خم نمیشود تا زبریها و خشونتهای روحش تلطیف شود، روشن است که در روابط اجتماعی و خانوادگی دچار مشکلات بیشتری است. و لحظاتی که در طول شب بیدار میشدند، چشمشان به آسمان میافتاد. بهطور خلاصه سبک مجموعه روشهایی است که ما در طول زمان متوسطی، نه خیلی کوتاه و نه خیلی بلند، و در محدودهی جغرافیایی قابل توجهی، از آنها استفاده میکنیم. معماری کنونی همانگونه که ارتباط با طبیعت را قطع کرده است، ارتباطات با دیگران را نیز بسیار محدود ساخته است. مساجد علاوه بر آنکه زمینهساز ارتباطات با دیگران بوده است. در معماری سنتی ما علاوه بر درگاههای منازل که برای نشستن افراد استفاده میشده است فضای کوچه و محله خود بستر بسیار مهمی برای ارتباطات اجتماعی بوده است. اگر شما با یک فردی مواجه باشید که چند دقیقه قبل درگیر دعوا یا ضدوخورد شدید بوده است، آیا در مواجههی شما با اوتفاوتی پیدا نمیشود؟

مهمانیهای امروز ما در یک شام خلاصه میشود؛ یعنی اصل برنامهی مهمانی خوردن شام است. تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید. این نگرش در معماری به این صورت جریان مییابد که ارتباط با طبیعت هیچ موضوعیتی ندارد. آب، پول و توان و تجربهی کافی برای به سرانجام رساندن کار در اختیار کسی که تاکنون برای دیگری کار کرده بود، نبود. این لذت خود هدف و غایت است و مقدمهی چیز دیگری نیست. در واقع باید حواس ظاهر را کنترل کرد تا حواس باطن فعال شود و انسان امکان ارتباط با خود و خدا را پیدا کند. اما در شهرسازی و معماری کنونی مکانها برای ارتباط با خدا کمکی به ما نمیکنند. به یک کشاورز یک تکه زمین رسیده بود اما شرایط کشاورزی را نداشت. کسانی که در آلاسکا و در خانههای برفی زندگی میکنند، شکل زندگی کسانی که در یک منطقهی بسیار سرسبز زندگی میکنند، با شکل زندگی کسانی که در مرکز کویر زندگی میکنند، تفاوت دارد. نتیجه آن شد که هم با شاخصهای بومی و سنتی خودمان و هم با شاخصهای غربی، سبک زندگی بسیار بههم ریختهای یافتیم.

این نکتهی بدیهی، در مورد معماری نتایج جالبی بدنبال دارد؛ دیدن ساختمانی که تحت فشار قرار دارد نوعی احساس فشار را در ما ایجاد میکند و دیدن ساختمانی که فشار آرامتری را تحمل میکند، با احساس آرامش بیشتری همراه است. این فضا که معمولاً سکوهایی نیز در طرفین خود دارد، نوعی احترام به کسی است که به درب خانه مراجعه کرده است و یا از کوچه میگذرد. همهی امور بر این اساس تنظیم میشوند که حداقل هزینه و حداکثر سود را برای سرمایهداران داشته باشد. برای عبادت مسجد درست میکند، برای استحمام، حمام میسازد. ما معماری را میسازیم و معماری ما را میسازد. انسانِ ساخته شده، دوباره عمل میکند و دوباره آن عمل انسان را میسازد. انگلیسی آن میشود Apartmentبه معنی جدائی. در بهترین حالت گاهوبیگاه، عمدی یا اتفاقی پرده کنار میرود و داخل خانه دیده میشود. هرچند اگر کسی حاضر باشد دستش را روی لبهی تیز پنجره بگذارد و آسمان یا طبیعت را تماشا کند، به جای طبیعت چشمش به داخل خانهی دیگران، یا دیوار ساختمانهای بلند میافتد.

بنابراین گذر زمان و آنچه که در توالی زمان بر انسان حادث شده، همه در کیفیت انتخاب سبک زندگی امروز ما مؤثر است. در حقیقت کیفیت رابطه با خود، دیگر انسانها، طبیعت و خداوند زندگی انسان را تشکیل میدهد. مواد و مصالحی که بهکار میرود نیز پایینترین کیفیت را دارد، چرا که سود بیشتر تنظیمکنندهی بقیهی امور است. این شکل معماری ناشی از آن است که سازندگان این نوع معماری پروردهی شهرهای بزرگ هستند. باغچه در حیات خانههای قدیمی تعمداً بهگونهای ساخته میشد که جلوی راه را میگرفت و انسان را ناچار میکرد در میان گیاهان بچرخد و با آن ارتباط برقرار کند. البته هرکدام که هزینهی کمتر و راحتی و سود بیشتری داشته باشد موضوعیت مییابد. بیش از همه انرژی مصرف میکنیم، کمتر از همه کتاب میخوانیم، بیش از همهی کشورها عمل سزارین انجام میدهیم، دماغمان را عمل میکنیم و بیش از همهی کشورها لوازم آرایشی استفاده میکنیم. حتی امروزه برای تغییر اعتقادات کمتر از طریق بحثهای فلسفی و نظری اقدام میکنند. مردم درکشور ما همیشه با مخاطراتی مواجه بودهاند و این تاریخ و جغرافیا مثلاً در ناحیههای غربی ایران, افراد را به مرزبانانی متعهد تبدیل کرده است، که با غیرت خاصی در مقابل هجوم بیگانه ایستادگی کرده و میکنند.

یا اگر پذیرائی منزل شما کوچک است عملاً نمیتوانید مهمانان زیادی را پذیرایی کنید و ارتباطات اجتماعی شما بهجهت این معماری تقلیل خواهد یافت. ما در شرایطی هستیم که هنوز از انقلاب اسلامی فاصلهی زیادی نگرفتهایم، شرایط انقلاب و بعد از آن و شرایط دفاع مقدس بر ما گذشته است و حتی هنوز از آن فاصلهی زیادی نداریم، اگر ما این را درک کنیم که این تاریخ همراه ماست، دیگر دچار اشتباه نمیشویم، روحیات و حالات ملت خود را درک میکنیم، از ملت ایران نمیتوان انتظار داشت که مثل یک ملت معمولی و بدون هیجان و دغدغه، به زندگی روزمره و معمول خود بپردازد. موضوع فقط این نیست که نور برای دیدن کافی است یا خیر، بلکه نور باید همانگونه بتابد و روشن کند که ساختمان اقامه شده است. سبک زندگی ما و خصوصیات آن اکنون نهتنها این سه خصوصیت را ندارد بلکه اکثر خصوصیات آن بسیار ناراحتکننده است. یعنی منطق سیر از ادرونی به بیرونی فقط منحصر در معماری داخلی خانه نبوده است بلکه در شهر نیز استمرار داشته است.

در سال ۱۳۲۳، او تحصیلاتش را با رتبه ممتاز در دانشگاه به پایان رساند. اگر به صدسال پیش بروید، یک نوع معماری دارید، اگر به هزار سال پیش بروید، نوعی دیگر از معماری را میبینید. شاه تصمیم گرفت در یک برنامهی بسیار فشرده کشوری را با 25 درصد شهرنشین و 75 درصد روستانشین، ظرف پنج سال به کشوری با 75 درصد شهرنشین و 25 درصد روستانشین تبدیل کند. یعنی ازنظر محفوظ بودن و پوشیدگی یک نظم منطقی بر معماری خانه حاکم بوده است. بنابراین در معماری داخلی غیر از اتاق خواب، بقیهی مکانها هیچگونه مرتبهبندی از نظر پوشیدگی و محفوظبودن ندارد. بنابراین اگر بدانیم که گونههای مختلف زندگی چه هستند میتوانیم انواع معماری را نیز در نسبت با سبک زندگی بهدست آوریم. آیا از او انتظار دارید که مثل همیشه لبخند بزند و آرام سخن بگوید؟ یک بار، یکی از شاگردان استاد سیحون از او پرسید: «آیا هنوز خودتان را به لحاظ عاطفى یک شهروند ایرانى مىدانید یا نه؟ پروژه فارغالتحصیلی هوشنگ به نمایش گذاشته شد و داوران نشان هنری وزارت فرهنگ و هنر ایران را به او اعطا کردند.

عوامل بسیاری در این بیگانگی اجتماعی موثرند که از حد شمارش خارجند. نامتناسب بودن خانهها با نیازهای مردم سبب میشود هر خانواده چند صباحی بیشتر در خانهای نماند و این امر میزان بیگانگی بین همسایهها را تشدید میکند. مسلم است که با ایجاد شبه نمیتوانند علاقهی مردم ایران به حضرت علی (علیهالسلام) را کمرنگ کنند، هر ایرانی به محض اینکه احساس کند کسی میخواهد ایمان او را به امیرالمؤمنین یا امام حسین (علیهما السلام) تضعیف کند، در مقابل او مقاومت میکند. سود حاصل نمیشود مگر این که متقاضی برای آن وجود داشته باشد. سطح پشت بام خانههای قدیمی بخش بسیار مهمی از زندگی و خاطرات انسانهایی است که آن را تجربه کردهاند. تنها کافیست که نوع زندگی متناسب با اعتقاداتی را که میخواهند رواج دهند توصیه نمایند. بنابراین صرفاً موضوع به نوع مصالح خلاصه نمیشود. متقاضی این سرپناه نیز محصول غربزدگی ما در موضوع گسترش شهرها است. او در ۱۱ بهمن ۱۳۵۹ به دعوت دولت فرانسه تهران را به مقصد پاریس ترک کرد.

در معماری داخلی خانههای کنونی محل حضور مهمان، حضور افراد خانواده، زنان و مردان، محرم و نامحرم همگی سایت senaghsh یکی است. البته بحثی در اینباره وجود دارد که آیا سنتهای اجتماعی همگی ریشه در یک سنت الهی دارند یا ممکن است که سنتی اجتماعی فارغ از سنت الهی وجود داشته باشد. اگر کسی بخواهد آسمان را نگاه کند یا به تماشای باران بنشیند جایی برای ایستادن هم ندارد، حتی همان طاقچهای که در کنار پنجره وجود داشت و میشد دستها را روی آن گذاشت و بیرون را تماشا کرد، حذف شده است. سجاده در خانههای ما سرگردان است و جایی برای قراردادن آن وجود ندارد، حال آنکه یکی از دستورات دینی این است که در خانه محلی مستقل برای عبادت تعبیه شود. در معماری گذشته اتاقکهایی به نام، زاویه، گوشه و پستو وجود داشته است که مکان مناسبی برای خلوت کردن با خود بوده است. در عین اینکه شهرها بهشدت پرجمعیت و خانهها به هم چسبیده است، افراد بهشدت از همدیگر دور هستند؛ البته ارتباطی هم اگر هست بهعنوان منبعی برای استفاده است، مثل منبعی برای تمتع. بسازبفروش یعنی برای فروختن بساز، نه برای بهرهمندکردن انسان، نه برای اینکه انسان بتواند در یک معماری معقول زندگی کند.

تمام حوادثی که در طول زمان بر یک ملت گذشته است، در شخصیت امروز آن و در سبک زندگی و انتخابهای او مؤثر است. امروز هم بسیاری از افرادی که بهعنوان نگهبان از ساختمانها و اماکن حراست میکنند از همین مناطق هستند. پادشاهان ما در دورهی قاجار و پهلوی که از دریافت عمیقی برخوردار نبودند با نگاهی سطحی به کشورهای دیگر چنین تصور مینمودند که مردم این کشورها خوب و خوش و راحت زندگی میکنند. زمانی که شما با رویش گل یاس و شکفتن آن و بوی خوش آن مأنوس میشوید بهترین شرایط را برای اعتقاد وحیانی دارید. این خصوصیات را آن منطقه و آن تاریخ با خود حمل میکند. نوعی وابستگی میان امکانات و جغرافیا وجود دارد، وجود این امکانات در این منطقه تصادفی نیست. وقتی چنین وابستگی وثیقی میان گیاهان با جغرافیا برقرار است، آیا بین انسان و محیط و امکانات رابطهای برقرار نیست؟ انسانی که هر روز در مقابل گلها خم میشود و بوی خوش آنها را استشمام میکند، مسلماً خصوصیات روحیش با کسی که سالهای سال در مقابل یک گل خم نشده است، متفاوت است. بهعنوان مثال سقفهای تخت و سقفهای قوسی دو نوع خلق متفاوت تولید میکند. سقفهای تخت فشار زیادی را تحمل میکنند اما سقفهای قوسدار فشار را به آرامی به دیوارهای اطراف منتقل میکند.

کسی که در جنگل زندگی میکند، چوب و برگ در اختیار دارد، بنابراین خانهای میسازد که چوب در آن نقش اساسی دارد در نتیجه یک نوع زندگی متناسب با آن را در پیش میگیرد. در اواسط و اواخر دورهی قاجار به عللی که مهمترینش حاکمیت حکام کوتهبین، هوسران، بیلیاقت و خودباخته بود، ما از حرکت طبیعی خود بازماندیم و چون دیگران در بعضی زمینههای مادی زندگی پیش رفتند ما از ایشان در این جهات عقب ماندیم لذا سبک زندگی دیگران برای ما خوشایند به نظر آمد. اینطور تصور میشود که دیگران فقط منابع انسانی هستند. اشتراکاتی میان زندگی مسلمانان در مکانها و زمانهای مختلف در طول تاریخ دیده میشود که ناشی از باورهای آنان است. باران و برف از آسمان میبارد، هوا سرد میشود، زمستان میرود، باد بهاری میوزد، درختان شکوفه میدهند، هوا گرم میشود، گیاهان ثمر میدهند، پاییز میشود و برگها میریزد ولی ما با این فراز و فرود طبیعت، تنها با یک دکمه، درجهی دستگاه سرمایش و گرمایش را بالا و پایین میبریم و نسبت به همهی این تحولات بیتفاوت هستیم. در حقیقت این باورهای انسان است که توان آن را دارد تا ایجابات مکانی و زمانی تحمیل شده بر انسان را در جهت قطب آرمانی که هر دستگاه اعتقادی ارائه مینماید تنظیم نماید.

دیدن درختی که خشکیده و کرم چوبهای آن را از بین میبرد با دیدن یک درخت سرزنده و بانشاط، در احساسی که به ما منتقل میکنند یکسان نیستند. اگر بناباشد در دربارهی سبک زندگی و معماری دقت کنیم حتماً باید بدانیم که بر ما چه گذشته است، در حقیقت آنچه که بر ما گذشته است, هنوز نگذشته است و هماکنون تازه است و حضور دارد و با ماست. حوض در خانههای قدیمی نقشهای فراوانی داشته است، یکی از این نقشها ایجاد ارتباط انسان با آب بوده است. از طرف دیگر فردگرایی یکی از خصوصیات بارز دوران مدرن است. از طرف دیگر این نوع معماری هماهنگ با نوع دفع بارشها و جنس سقف بوده است. رفتهرفته بقیهی اجزا زندگی خود را نیز با آن الگوها هماهنگ میسازید و در بلند مدت اعتقادات شما نیز رنگ و بوی سبک زندگی شما را به خود میگیرد. در سال ۱۳۴۷ نخستین نمایشگاه خود را در تهران برگزار کرد که سبک جدیدی از طراحی انتزاعی با قلم و مرکب را در آن به نمایش گذاشت.